خواندنی و رنگارنگ

هیچ چیز ارزشمند تر از همین امروز نیست

خواندنی و رنگارنگ

هیچ چیز ارزشمند تر از همین امروز نیست

پنجره

- یک زوج جوان به خانه جدیدى نقل مکان کردند.
- صبح اولین روز که از خواب بیدار شدند و سرگرم خوردن صبحانه بودند، زن جوان از پنجره به بیرون نگاه کرد و دید که همسایه‌شان لباس‌هاى شسته شده را روى بند آویزان کرده است.
- زن جوان به همسرش گفت: ببین! لباس‌هایشان خوب تمیز نشده است. بلد نیستند لباس‌ها را خوب بشویند.
- شاید بهتر باشد پودر یا صابونى که با آن لباس‌ها را می‌شویند عوض کنند.
- شوهرش نگاهى از پنجره به بیرون انداخت ولى چیزى نگفت و ساکت ماند.
- هر بار که همسایه لباس‌هایشان را روى بند پهن می‌کرد، زن جوان همین حرف‌ها را تکرار می‌کرد.
- یکماه بعد، از تمیز بودن لباس‌هاى همسایه که روى بند پهن شده بودند شگفت‌زده شد و به همسرش گفت: ببین! بالاخره فهمیدند لباس‌ها را چطور بشویند.
- شوهرش گفت: من امروز صبح زود از خواب بیدار شدم و شیشه‌هاى پنجره‌مان را تمیز کردم!
- زندگى هم همین‌طور است: هنگامى که به دیگران نگاه می‌کنیم، چیزى که می‌بینیم به تمیز بودن پنجره‌اى که از آن نگاه می‌کنیم بستگى دارد.
قبل از این که از دیگران انتقاد کنیم، بهتر است وضعیت خودمان را بررسى کنیم و از خود بپرسیم که آیا آماده دیدن خوبی‌ها هستیم و یا آن که در جستجوى چیزى در دیگران می‌گردیم تا آن را مورد قضاوت و داورى قرار دهیم.
- و یادم رفت بگویم که ....
من امروز تو راشفاف‌تر و روشن‌تر از دیروز دیدم.
تو چی؟
- روز خوبى برایت آرزو می‌کنم.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد