خواندنی و رنگارنگ

هیچ چیز ارزشمند تر از همین امروز نیست

خواندنی و رنگارنگ

هیچ چیز ارزشمند تر از همین امروز نیست

هزینه عشق واقعى


پسر بچه‌اى یک برگ کاغذ به مادرش داد.
مادر که در حال آشپزى بود، دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صداى بلند خواند.
او نوشته بود:

صورتحساب


کوتاه کردن چمن باغچه ٥٠٠٠ تومان
مراقبت از برادر کوچکم ٢٠٠٠ تومان
نمره ریاضى خوبى که گرفتم ٣٠٠٠ تومان
بیرون بردن زباله ١٠٠٠ تومان
جمع بدهى شما به من: ١٢٠٠٠ تومان

مادر نگاهى به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:

بابت ٩ ماه باردارى که در وجودم رشد کردى هیچ
بابت تمام شبهائى که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتى که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوى هیچ
بابت غذا، نظافت تو، اسباب بازی‌هایت هیچ
و اگر شما این‌ها را جمع بزنى خواهى دید که: هزینه عشق واقعى من به تو هیچ است

وقتى پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد و در حالى که به چشمان مادرش نگاه می‌کرد. گفت:
مامان ... دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلاً بطور کامل پرداخت شده

قابل توجه اونهائى که فکر می‌کنند مرور زمان آن‌ها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.
بعضى وقت‌ها نیازه به این موارد فکر کنیم...
کسانى که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.

نتیجه‌گیرى منطقی: جایى که احساسات پا می‌ذاره منطق کور میشه
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه می‌ذاره: جمع بدهى می‌شه ١١٠٠٠ تومان نه ١٢٠٠٠ تومان

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد