مرد خسیسى تمام پولهایى که در زندگى به دست آورده بود را جمع کرد بود و در خرج کردن آن، نهایت خست را به خرج میداد. قبل از مرگش، همسرش را صدا کرد و به او گفت: «وقتى من مُردم، از تو میخواهم که تمام پولهایم را همراه جنازهام در قبر بگذارى. دلم میخواهد پولهایم را در زندگى پس از مرگم همراه داشته باشم.» او سپس زنش را قسم داد که این کار را حتماً بکند. چند ماه بعد، مرد خسیس از دنیا رفت. در مراسم خاکسپارى، همسر و افراد خانواده و دوستانش بالاى جنازه او ایستاده بودند. وقتى مراسم تمام شد میخواستند بر روى جنازه خاک بریزند، همسرش گفت: «لطفاً دست نگهدارید!» سپس جعبهاى را از کیفش بیرون آورد و آن را همراه جنازه همسرش درون قبر قرار داد. در راه بازگشت به خانه، یکى از دوستان زن از او پرسید: «میدونم اینقدر احمق نیستى که تمام پولهاشو توى قبر گذاشته باشى.» زن وفادار جواب داد: «ببین! من یک آدم مذهبى هستم و به قسمى که خوردم عمل میکنم. بنابراین تمام پولهایش را همراهش در قبر گذاشتم.» دوستش گفت: «منظورت اینه که تمام پولهاش توى همون جعبه کوچکى بود که توى قبر گذاشتى؟» زن پاسخ داد: «البته!» و ادامه داد: «من تمام پولهاشو به حساب بانکى خودم واریز کردم و براش یک چک به همان مبلغ نوشتم و همراهش توى قبر گذاشتم که اون دنیا نقد کند و خرجش کند.» |