فرد بالغ: |
شخصى که رشدش از سر و ته متوقف شده و اکنون از وسط رشد مى کند.
|
مرغ: |
تنها موجودى که شما قبل از به دنیا آمدن و پس از مردنش مى خورید.
|
خاک: |
گلى که آبش گرفته شده باشد.
|
شایعه پراکن: |
شخصى که هرگز دروغ نخواهد گفت چنانچه بیان حقیقت، خرابى بیشترى بار آورد.
|
تورم: |
نصف کردن اسکناس بدون صدمه زدن به کاغذ.
|
پشه: |
حشرهاى که باعث مى شود شما مگسها را بیشتر دوست داشته باشید.
|
کشمش: |
انگورى که دچار آفتاب سوختگى شده است.
|
فردا: |
یکى از مهمترین بهانههاى کار نکردن امروز.
|
خمیازه: |
یک عقیده صادقانه که به صورت کاملاً باز بیان مى شود. |
روزنامه فروشى در یک خیابان پر رفت و آمد داد مى زد: «روزنامه! روزنامه! فریب خوردن ٥٠ نفر! روزنامه! فریب خوردن ٥٠ نفر! روزنامه!»
یکى
از عابران که کنجکاو شده بود روزنامه اى از او خرید و تمام تیترهاى صفحه
اول را نگاه کرد و خبرى در مورد فریب خوردن ٥٠ نفر پیدا نکرد. سراغ
روزنامه فروش رفت و به او گفت در این روزنامه که خبرى در مورد فریب خوردن
٥٠ نفر نیست.
روزنامه فروش به حرف او توجهى نکرد و به کارش ادامه داد: روزنامه! روزنامه! فریب خوردن ٥١ نفر! روزنامه! فریب خوردن ٥١ نفر!.. .
ژاپنیها عاشق ماهى تازه هستند. اما آبهاى اطراف ژاپن سالهاست که ماهى
تازه ندارد. بنابراین براى غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایقهاى ماهى گیرى،
بزرگتر شدند و مسافتهاى دورترى را پیمودند. ماهى گیران هر چه مسافت
طولانیترى را طى مى کردند به همان میزان آوردن ماهى تازه بیشتر طول مى
کشید.
اگر بازگشت بیش از چند روز طول مى کشید ماهیها دیگر تازه نبودند و ژاپنیها مزه این ماهى را دوست نداشتند.
بـراى
حـل ایـن مـساله، شـرکتـهاى مـاهـى گـیرى فـریزرهایى در قایقهایشان تعبیه
کردند. آنها ماهیها را مى گرفتند و آنها را روى دریا منجمد مى کردند.
فریزرها این امکان را براى قایقها و ماهى گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانیترى را روى آب بمانند.
اما ژاپنیها مزه ماهى تازه و منجمد را متوجه مى شدند و مزه ماهى یخ زده را دوست نداشتند.
بـنابرایـن شرکتهاى ماهى گیرى مخزنهایى را در قایقها کار گذاشتند و ماهیها را در مخازن آب نگهدارى مى کردند.
ماهیها پس از کمى تقلا آرام مى شدند و حرکت نمى کردند. آنها خسته و بى رمق، اما زنده بودند.
متاسفانه ژاپنیها هنوز هم مى توانستند تفاوت مزه را تشخیص دهند.
زیرا ماهیها روزها حرکت نکرده و مزه ماهى تازه را از دست داده بودند.
باز هم ژاپنیها مزه ماهى تازه را نسبت به ماهى بى حال و تنبل ترجیح مى دادند.
پس شرکتهاى ماهى گیرى به گونه اى باید این مساله را حل مى کردند.
آنها چطور مى توانستند ماهى تازه بگیرند ؟
اگر شما مشاور صنایع ماهى گیرى بودید چه پیشنهادى مى دادید؟
چطور ژاپنیها ماهیها را تازه نگه مى دارند؟
بـراى نـگه داشـتن
مـاهـى تازه شرکتهاى ماهى گیرى ژاپن هنوز هم از مخازن نگهدارى ماهى در
قایقها استفاده مى کنند اما حالا آنها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن مى
اندازند.
کوسه چند تایى ماهى مى خورد اما بیشتر ماهیها با وضعیتى بسیار سرزنده به مقصد مى رسند. زیرا ماهیها تلاش کرده اند.
توصیه:
• به جاى دورى جستن از مشکلات به میان آنها شیرجه بزنید.
• از بازى لذت ببرید.
• اگر مشکلات و تلاشهایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید، ضعف شما را خسته مى کند. به جاى آن مشکل را تشخیص دهید.
• عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشترى دریافت کنید.
اگر به اهدافتان دست یافتید اهداف بزرگترى را براى خود تعیین کنید.
• زمانى که نیازهاى خود و خانواده تان را بر طرف کردید براى حل اهداف گروه، جامعه و حتى نوع بشر اقدام کنید.
• پس از کسب موفقیت آرام نگیرید. شما مهارتهایى دارید که مى توانید با آن تغییرات و تفاوتهایى را در دنیا ایجاد کنید.
در مخزن زندگیتان کوسه اى بیندازید و ببینید که واقعاً چقدر مى توانید دورتر بروید.
این مساله را رون هوبارد در اوایل سالهاى ١٩٥٠ دریافت.هیچکس نمی داند چرا صدای اردک ها اکو نمی شود!
پشه کش ها پشه را نابود نمی کنند، بلکه تو را مخفی می کنند! آن ها حس پشه ها را از کار می اندازند، بنابراین پشه ها نمی توانند بفهمند که تو کجایی!
برای جلوگیری از جوانه زدن سیب زمینی کافی است درون سبد آن یک سیب قرار دهید.
OK مخفف کلمات Oll korrect می باشد.
تا زمانیکه که غذا با بزاق دهان مخلوط نشده باشد مزه اش احساس نمی گردد.
چرا عمل «سزارین» بدین نام معروف شده است؟ می گویند برای اولین بار ژولیوس سزار، قیصر روم به طریق سزارین بدنیا آمده است و بدین خاطر سزارین به نام او نامگذاری شده است. البته در لاتین کلمه ایی نیز وجود دارد بدین مضمون «سه داره» که معنی «برش» می باشد.
گیر کردن اعصاب بین استخوان ها باعث خواب رفتن دست و پا می شود.
چرا سمت دگمه های لباس های مردانه و زنانه با هم فرق دارد؟ همه می دانیم که دگمه های لباس های زنانه به سمت چپ بسته می شود و برعکس دگمه لباس های آقایون به سمت راست. بایستی جواب این سئوال را در سال های بسیار قدیم جستجو کرد. زمانیکه در دربار شاهان، زن ها و دختران شاهان برای خود ندیمه ای داشتند که لباس به تن آنها می کردند. همانطور که می دانید پوشیدن لباس ها آن زمان به تنهایی میسر نبود و احتیاج به کمک داشت و این ندیمه ها بودند که دگمه لباس های خانوم ها را می بستند و از آنجاکه درصد انسان های راست دست زیاد تر است از این رو اگر خوب توجه کنید، کسی که ار روبرو دگمه ها را می بندد از راست به چپ می بنددد از این روی دگمه های لباس های زنانه از چپ به راست بسته می شود.
دانشمندان مدعی هستند که انگشت کوچک پای انسان به مرور زمان ناپدید خواهد شد، چرا که ما کمترین استفاده از آن را داریم.
آیا می دانستید تشخیص تخم مرغ سالم از خراب با قرار دادن آن در کاسه ای پر از آب میسر است، بدین صورت که اگر تخم مرغ ته نشین شود سالم است و اگر روی آب شناور شود خراب است.
آیا می دانستید پنگوئن نر می تواند ماهی را در معده خود بیش از یک هفته بدون اینکه هضمش کند نگه دارد و هر موقع لازم شد مقداری از آن را بالا می آورد و به بچه های خود می دهد.
اگر تار عنکبوت به کلفتی مغز یک مداد به هم تنیده شود می تواند سنگینی یک هواپیمای بزرگ بوینگ را تحمل کند!
آیا می دانستید برای تولید هر ۱۰۰۰کیلوگرم کاغذ جدید باید ۱۵درخت جنگلی قطع شود.
آیا می دانستید برای تولید هر ۱۰۰۰کیلوگرم کاغذ بازیافتی فقط حدود ۱۵۰۰کیلوگرم کاغذ کهنه مورد نیاز است که با این شیوه نزدیک به ۹۰درصد در مصرف آب، بیش از ۵۰درصد انرژی و ۷۵درصد آلودگی هوا کاهش می یابد.
آیا می دانستید کاغذ هم مثل پارچه پشت و رو دارد. روی کاغذ آن طرفی است که در کارخانه کاغذسازی به طرف نمد قرار می گیرد و صاف تر است. پشت کاغذ آن طرفی است که در کارخانه زیر کار است و روی آبکش قرار می گیرد. برای تشخیص پشت و روی کاغذ آن را برش می دهند، پس از برش، لبه الیاف به سوی پشت کاغذ خم می شوند و اگر لبه کاغذ را با انگشتان لمس کنیم متوجه لبه دار بودن یک طرف آن می شویم. چاپ بر طرف روی کاغذ مرغوب تر خواهد بود. چاپ رنگی بر طرف روی کاغذ نتیجه بهتری دارد.
خوک ها بلحاظ فیزیک بدنی، قادر به دیدن آسمان نیستند.
مورچه همیشه بر روی سمت راست بدن خود، سقوط می کند.
حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.
هورمون PYY مسئول چاقی است. در تحقیقات مشخص شده است که میزان این هورمون در افراد چاق یک سوم افراد معمولی است و چنانچه این هورمون به افراد چاق تزریق شود اشتهای انان کاهش می یابد.
مساحت سطح کره زمین ۵۱۵میلیون کیلومترمربع است. با مقایسه با مساحت وسعت ایران می توان نتیجه گرفت که ایران ۰/۳۲درصد از سطح زمین را تشکیل می دهد.
چای سبز دارای خواص فراوانی است. بعلت داشتن فلوئور مینای دندان را تقویت کرده و از پوسیدگی آن جلوگیری می کند. زیاده روی در خوردن آن رنگ دندان ها را زرد می کند اما دندان های زرد شده دیرتر خراب می شوند. همچنین بوی بد دهان را از بین می برد مخصوصا خشک شده آن بوی پیاز و سیر را رفع می کند. دمکرده آن سردرد را تسکین می دهد. همچنین خاصیت ضد سرطانی نیز دارد.
فک انسان می تواند هنگام جویدن ۲۰۰پوند فشار وارد کند. در حالی که فک یک سوسمار می تواند ۲۰۰۰پوند فشار وارد کند
اسم من غرور است. من سر تو کلاه مىگذارم.
من تو را از مقصدى که خدا برایت قرار داده گمراه مىکنم ...
زیرا تو باید به راه خودت بروى.
من تو را از این که از زندگى خود رضایت خاطر داشته باشى باز مىدارم ...
زیرا تو استحقاق بیشترى در زندگى دارى.
من تو را از این که آرامش درونى داشته باشى باز مىدارم ...
زیرا آنقدر وجود تو را تسخیر کردهام که هرگز نمىتوانى دیگران را ببخشى.
من تو را از پارسایى و پرهیزکارى باز مىدارم ...
زیرا تو از پذیرش خطاهایت سر باز مىزنى.
من تو را در دیدن واقعیتها گمراه مىکنم ...
زیرا تو به جاى آن که از پنجره به بیرون نگاه کنى بیشتر در آینه نگاه مىکنى.
من تو را از داشتن دوستان واقعى محروم مىکنم ...
زیرا هیچکس خودِ واقعى تو را نخواهد شناخت.
من تو را از داشتن عشق حقیقى محروم مىکنم ...
زیرا عشق حقیقى نیازمند فداکارى و از خود گذشتگى است.
من تو را از شکر کردن به درگاه خدا باز مىدارم ...
زیرا تو را متقاعد مىکنم که باید همه چیز را در خودت جستجو کنى.
اسم من غرور است. من سر تو کلاه مىگذارم.
تو مرا دوست دارى ...
زیرا فکر مىکنى که من همیشه مراقب تو هستم.
امّا اینها واقعیت ندارد.
من در صدد هستم که تو را گمراه کنم و از تو آدم نادانى بسازم.قصاب با دیدن سگى که به طرف مغازهاش نزدیک مىشد
حرکتى کرد که دورش کند اما کاغذى را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روى
کاغذ نوشته بود « لطفا ۱۲ سوسیس و یک ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ
بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسهاى گذاشت و در دهان
سگ گذاشت. سگ هم کیسه را گرفت و رفت.
قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفى وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بهدنبال سگ راه افتاد.
سگ
در خیابان حرکت کرد تا به محل خطکشى رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز
شد و بعد از خیابان رد شد. قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به
ایستگاه اتوبوس رسید نگاهى به تابلو حرکت اتوبوسها کرد و ایستاد. قصاب
متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.
اتوبوس آمد، سگ جلوى اتوبوس آمد و
شماره آن را نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدى آمد
دوباره شماره آن را بررسی کرد. اتوبوس درست بود سوار شد. قصاب هم در حالى
که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه
شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا میکرد. پس از چند خیابان سگ روى پنجه
بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب
هم به دنبالش.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانهاى رسید. گوشت را
روى پله گذاشت و کمى عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را بازم
تکرار کرد اما کسى در را باز نکرد.
سگ به طرف محوطه باغ رفت و روى
دیوارى باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد
و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردى در را باز کرد و شروع
به فحش دادن و تنبیه سگ کرد. قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه
کار مىکنى دیوانه؟ این سگ یک نابغه است. این باهوشترین سگى هست که من تا
بهحال دیدهام.
مرد نگاهى به قصاب کرد و گقت: تو به این میگى باهوش؟ این دومین بار تو این هفته
است که این احمق کلیدش را فراموش مىکنه!