آیا فکر میکنید که روانشناسی فقط به درد دانشجویان، استادان و درمانگران میخورد؟ اگر این گونه فکر میکنید بهتر است در آن تجدید نظر کنید زیرا روانشناسی، هم موضوعی نظری و هم کاربردی است و به شیوههای گوناگون میتواند مورد استفاده قرار گیرد. هر چند خواندن مطالب پژوهشی برای افراد عادی نسبتاً سنگین است امّا نتایج این پژوهشها و آزمایشها میتواند کاربرد مهمی در زندگی روزمره داشته باشد. آنچه در زیر آمده است، 10 کاربرد عملی روانشناسی در زندگی روزمره است.
|
برخی
از استرسها گریزناپذیر هستند، اما شما کارهایی میتوانید انجام دهید تا
مانع از آن شوید که استرس بر زندگیتان غلبه کند و سلامت شما را به خطر
اندازد.
عمل به این توصیهها میتواند به شما در غلبه بر استرس کمک کند:
• یک رژیم غذایی سالم داشته باشید، مقدار زیادی ورزش کنید، از سیگار کشیدن و مصرف الکل اجتناب کنید.
• به دیگران اجازه ندهید که از شما متوقع باشند یا انتظاراتی را برای شما
تعیین کنند. قدرت «نه گفتن» داشته باشید و سر موضع خود بایستید.
• هر روز زمانی را تنها برای آرامش پیدا کردن اختصاص دهید.
• اهداف و انتظارات واقعگرایانه برای خودتان تعیین کنید، و درک کنید که همه چیز را نمیتوانید تحت کنترل داشته باشید.
• عواملی را که باعث ایجاد استرس در زندگیتان میشود، تعیین کنید. عواملی
را که میتوانید حذف کنید، برطرف کنید و بیاموزید چگونه سایر منشاهای
استرس را مدیریت کنید.
• کارهایی را که به خوبی انجام دادهاید و موفقیتهایی را که داشتهاید، به خودتان یادآوری کنید.
نظریه سائقهای فروید (سائق= سوقدهنده، محرک) در طول زندگی و کارهایش
شکل گرفت. او ابتدا ردهای از سائقها را به نام غریزههای زندگی تشریح
کرد و اعتقاد داشت که این سائقها مسئول بسیاری از رفتارهای انسان هستند.
او سرانجام به این عقیده رسیده که این غریزههای زندگی به تنهایی
نمیتوانند تمام رفتارهای انسان را توضیح دهند. فروید تشخیص داد که تمام
غریزهها در یکی از این دو دسته اصلی قرار میگیرند: غریزههای زندگی و
غریزههای مرگ.
غریزههای زندگی (اِروس)
غریزههای زندگی که گاهی به آنها غریزههای جنسی نیز گفته میشود،
آنهایی هستند که با بقا، لذتجویی و تولید مثل سروکار دارند. این
غریزهها برای حفظ و ادامه حیات فرد و نیز تداوم موجودات زنده اهمیت
دارند. با وجودی که به این غریزهها معمولاً غریزههای جنسی
گفته میشود امّا این سائقها شامل چیزهایی مانند گرسنگی، تشنگی و پرهیز
از درد نیز میشوند. رفتارهایی که معمولاً به غریزه زندگی مربوطند عبارتند
از: عشق، همکاری و سایر اقدامات اجتماعی.
مام موجودات زنده دارای یک سازوکار زمان سنجی یا «ساعت»
هستند که دورههای فعالیت و استراحت آنها را کنترل میکند. این ساعتها
که به نام «چرخههای زیستی» خوانده میشوند، به دوره فرایندهای
فیزیولوژیک و بیولوژیکی که در یک جدول زمانی تقریباً 24 ساعته نوسان
دارند، اشاره میکنند. شما احتمالاً خودتان نیز متوجه این تغییرات در بدن
خود شدهاید، احساس انرژی وهوشیاری بیشتر در طول روز و خستگی و کمبود
انرژی در ساعات شب.
با وجودی که بسیاری از افراد به چرخههای زیستی
به صورت یک فرایند منفرد مینگرند، امّا در واقع تعدادی ساعت مختلف در بدن
وجود دارد که در طول روز نوسان میکنند. برای مثال، هوشیاری ذهنی دو نوبت
در روز در ساعتهای 9 صبح و 9 شب به نقطه اوج میرسد در حالی که این
زمانها برای قدرت بدنی 11 صبح و 7 بعدازظهر است.
چگونه بدن شما «ساعت را نگه میدارد؟»
خوشه نازکی از حدود 20 هزار نورون در هیپوتالاموس، چرخههای زیستی بدن
شما را کنترل میکند. این مرکز کنترل که به نام هسته فوق کیاسمائی (SCN )
شناخته میشود، به عنوان مسئول تنظیم ضربان درونی بدن شما عمل میکند. هر
چند سازوکار دقیق چگونگی عملکرد این فرایند هنوز روشن نیست، امّا
نشانههای محیطی اهمیت دارند. تأثیر نور خورشید در زمانبندی خواب-بیداری
روزانه شاید از همه چیز واضحتر باشد.
نور خورشید چگونه بر چرخههای
زیستی اثر میگذارد؟ هنگامی که از نور خورشید در ساعات پایانی روز کاسته
میشود، سیستم بینایی به هسته فوق کیاسمائی علامت میفرستد. سپس SCN
به غدّه صنوبری مغز علامت میدهد که تولید هورمون ملاتونین را افزایش
دهد. این افزایش هورمون به کاهش فعالیت و احساس خواب آلودگی در شما کمک
میکند.
وقتی نور خورشید نباشد چه اتفاقی میافتد؟
پژوهشهای بسیاری در مورد این مساله صورت گرفته است که هنگامی که الگوهای
طبیعی نور خورشید دچار وقفه شوند چه اتفاقی برای چرخههای زیستی میافتد.
پژوهشهای بالینی نشان دادهاند که افرادی که به طور مادرزادی نابینا
هستند به دلیل فقدان کامل نور محیطی، معمولاً در چرخه خواب-بیداری خود
دچار مشکل میباشند. همچنین کسانی که شب کاری میکنند و یا زیاد مسافرت
میکنند نیز با اختلالاتی در چرخههای زیستی خود روبرو هستند.
در برخی مطالعاتی که در زمینه چرخههای زیستی به عمل آمده، عدهای را
برای چند هفته و یا حتی چند ماه در واحدهای زیرزمینی نگاه داشتهاند و
متوجه شدهاند که چرخههای زیستی این افراد به دلیل محرومیت از نور طبیعی،
شروع به تغییر از 24 ساعت به 25 ساعت نموده است.
نکتههایی برای به خاطر سپردن
عقل سلیم میگوید که ارتباطات خوب باعث بهبود و تقویت رابطه دوستی و افزایش صمیمیت و اعتماد میگردد. عکس این قضیه هم صادق است. یعنی ارتباطات ضعیف میتواند باعث تضعیف پیوندهای دوستی، ایجاد عدم اعتماد و حتی بیاحترامی نسبت به یکدیگر گردد. آنچه در زیر آمده است، نمونههایی از برخوردها و الگوهای ارتباطی منفی و گاه مخرّب است که میتواند باعث عمیقتر شدن اختلافات در یک رابطه دوستانه گردد. 1- سکوت 2- موضع دفاعی گرفتن 3- عمومیت بخشیدن 4- حق به جانب بودن 5- روانکاوی و خواندن ذهن 6- گوش نکردن 7- سرزنش کردن 8- سعی در «پیروز» شدن 9- حمله به شخصیت طرف مقابل 10- طفره رفتن |