خواندنی و رنگارنگ

هیچ چیز ارزشمند تر از همین امروز نیست

خواندنی و رنگارنگ

هیچ چیز ارزشمند تر از همین امروز نیست

بهترین شوهر

بـهترین شوهر براى خانمها باستانشناسها هستند چون هر چه زنانشان پیرتر مى شوند به آنها بیشتر علاقه مند مى گردند!
 

عکس العمل آدمهاى مختلف


فرض کنید به اتفاق دو نفر دیگر در یک هواپیماى در حال سقوط نشسته اید و تنها یک چتر نجات وجود دارد.  شما چه مى کنید؟ 
عکس العمل آدمهاى مختلف به قرار زیر است: 
آدم بدبین:  چتر نجات را قبول نمى کند چون فکر مى کند به علت بلد نبودن چتر بازى،   اگر با چتر بیرون بپرد هم مى میرد. 
آدم خوش بین:  چتر نجات را قبول نمى کند چون مى داند قبلاً هم عده اى در سقوط هواپیما جان سالم
به در برده اند. 
آدم پشت گوش انداز:  با دو نفر دیگر بر سر استفاده از چتر نجات مونوپولى بازى مى کند. 
آدم دیوانسالار:  از دو نفر دیگر مى خواهد یک مطالعه امکان سنجى در مورد استفاده از چتر نجات در هواپیماهاى چند موتوره به هنگام شرایط اضطرارى انجام دهند. 
کامپیوتر دان:  یک ماشین طراحى مى کند که بتواند درست مثل آدم،   چتر نجات را باز کند. 
ریاضیدان:  چتر نجات را قبل از این که ثابت شود در تمام حالات درست کار مى کند،   قبول نمى کند. 
مهندس:  از پـرده هـاى داخـل کـابین هواپیما و خلال دندانهاى موجود در هواپیما یک چتر نجات دیگر درست
مى کند. 
دکتر:  به دو نفر دیگر مى گوید هنوز به آزمایشات بیشترى نیاز دارند.  سپس چتر نجات را بر مى دارد و براى تنظیم وقت ملاقات بعدى بیرون مى پرد. 
وکیل:  چتر نجات را بر مى دارد و بیرون مى پرد تا بتواند به خانواده دو نفر دیگر کمک کند تا از شرکت هواپیمایى شکایت کنند و غرامت بگیرند. 
قاضی:  بعد از این که به دو نفر دیگر حق داشتن چتر نجات را یادآورى مى کند،   چتر نجات را بر مى دارد و بیرون مى پرد. 
اقتصاددان:  حق قانونى و منطقى خودش مى داند که چتر نجات را بردارد و بیرون بپرد.  قانون عرضه و تقاضا مشکل دو نفر دیگر را حل خواهد کرد. 
مدیر:  در حالى که چتر نجات را برداشته و دارد بیرون مى پرد از دو نفر دیگر مى خواهد که بیشتر کار کنند و توقع اضافه کار هم نداشته باشند. 
مشاور:  چتر نجات را بر مى دارد و قبل از این که بیرون بپرد به دو نفر دیگر مى گوید نگران نباشید زیرا زمان زیادى طول نخواهد کشید تا آنها یاد بگیرند که چگونه موتور هواپیما را درست کنند. 
فیلسوف:  از آن دو نفر مى پرسد از کجا مى دانند که چتر نجات واقعاً وجود دارد. 
معلم:  چتر نجات را به آنها مى دهد و ازشان مى خواهد بعداً گزارشى در مورد چگونگى عملکرد چتر نجات براى او بنویسند. 
زبانشناس:  دستورالعمل استفاده از چتر نجات را به هر چهار زبان که نوشته شده مى خواند. 
نقاش مدرن:  چتر نجات را به دیوار هواپیما آویزان مى کند و زیر آن امضاء مى کند.  
روانشناس:  از دو نفر دیگر سوال مى کند که شکل چتر نجات چه چیزى را به یاد آنها مى آورد. 
 

نقل قولى از یک نویسنده


این هم نقل قولى از سامرست موام نویسنده معروف:
«سه قانون براى نوشتن یک رمان وجود دارد که متاسفانه هیچکس آنها را نمى داند.»
 

خاطره اى از ژان پل ساتر

کروز ژان پل سارتر فیلسوف نامدار فرانسوى در کافه اى نشسته بود. خدمتکار نزد او آمد و پرسید چیزى براى نوشیدن مى خواهید؟ سارتر گفت لطفاً یک فنجان قهوه با شکر و بدون خامه. خدمتکار رفت و چند لحظه بعد برگشت و گفت: ببخشید آقاى سارتر. متاسفانه خامه نداریم. دلتان مى خواهد قهوه تان را بدون شیر بیاورم؟
 

سریعترین پدر


 

سه تا دانش آموز در حیاط مدرسه با هم درباره پدرانشان صحبت مى کردند. 
اولـى گـفت:  پدر من سریعترین دونده است.  او با تیر و کمان تیرى به سمت هدف مى اندازد و شروع به دویدن مى کند و خودش زودتر به هدف مى رسد. 
دومى گفت:  این که چیزى نیست.  پدر من شکارچیه.  او با تفنگ به سمت هدف شلیک مى کند و خودش زودتر از تیر به هدف مى رسد. 
سومى گفت:  بیخود با هم جر و بحث نکنید.  شما معنى سرعت را هنوز درست نفهمیده اید.  پدر من کارمند دولته. ساعت ٥/٤ کارت خروجش از اداره را میزنه و ساعت سه و چهل و پنج دقیقه خونه است. 

 

میلیارد یعنى چه؟

خیلى وقتها از زبان مردم و بخصوص سیاستمداران مىشنویم که خیلى عادى در مورد «میلیارد» صحبت مىکنند. در واقع، «میلیارد» عددى است که درک آن بسیار پیچیده و مقدار آن بسیار بزرگ است. براى آن که درک بهترى از «یک میلیارد» به دست آورید به موارد زیر توجه کنید:

الف – یک میلیارد ثانیه  پیش سال ١٩٥٩ بود.
ب – یک میلیارد دقیقه  پیش حضرت عیسى زنده بود.
پ – یک میلیارد ساعت پیش اجداد ما در عصر سنگ زندگى مىکردند.
ت – یک میلیارد روز پیش، هیچ موجودى بر روى کره  زمین روى دو پا راه نمى‌رفت.